اسفند لعنتی...

ساخت وبلاگ
روز مادره و من ندارمت مامان... اینقد استوری های دوستام و فک و فامیل و غریبه رو دیدم که کنار مادرشونن و شادن و یریز گریه کردم.داداش امیرم دیشب زنگ زد خیلییییی حالش گرفته بود واسه نداشتنت....چرا داغت کمتر نمیشه مامان چرا میگن خاک سرده پس دارم دیوونه میشم از دلتنگی اسفند لعنتی......ادامه مطلب
ما را در سایت اسفند لعنتی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamanzahraaa بازدید : 63 تاريخ : جمعه 24 تير 1401 ساعت: 15:00

الان ساعت پنج بعدازظهره دوشنبس...تو خونه خودمونیم(عمو محمد )دلم گرفته خستم و درد دارم.با عشقمم الکی الکی بحثم شد اومدم تواتاق تنها نشستم دلم خیلیییی گرفته از خانوادش ازحرفاشون از رفتارشون و دارم روی سر عشقم خالی میکنم عصبانیتمو همه چی داره خیلی تند پیش میره خیلییی تند برای ۱۳ آبان وقت تالار گرفتن.فکر نمیکردم برای روز اومدن عروسیم اصلا ذوق و شوقی نداشته باشملحظه لحظه نبود مامانم رو کنارم حس میکنم و هی میگم کاش بود....دلتنگی و تنهایی و دلگیری یه طرف بدتر از همه این منو اذیت میکنه که اصلاا نمیخوام دیگ تو این رابطه بمونم الانم مجبور شدم بخاطر خانوادم بخاطر عشقم بخاطر حرف مردم اسفند لعنتی......ادامه مطلب
ما را در سایت اسفند لعنتی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamanzahraaa بازدید : 47 تاريخ : جمعه 24 تير 1401 ساعت: 15:00

خیلی حالم بده بغض داره خفم میکنه و دقیقا نمیدونم چرا...وقتی یذره بخودم میام و میگم چته دختر ؟ جواب مشخصی واسش ندارم اما هزار و یک دلیل ریز و درشت تو سرم میادخیلی تنهام... خیلی خستم و نمیدونم به چی یا کی پناه ببرم اسفند لعنتی......ادامه مطلب
ما را در سایت اسفند لعنتی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamanzahraaa بازدید : 62 تاريخ : جمعه 24 تير 1401 ساعت: 15:00

همیشه هر وقت گفتم دیگه بدتر از این نمیشه شده! بلافاصله! دارم ب مرزهایی از زندگیم میرسم ک میفهمم بدبختی و درد و رنج حد و مرز نداره! دارم یکی یکی روزهای جوونیمو اتیش میزنم! به هیچ کدوم از اهدافم نرسیدم اسفند لعنتی......ادامه مطلب
ما را در سایت اسفند لعنتی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamanzahraaa بازدید : 64 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 16:58

زمستونه سال ۹۸ عه 

تنهاییم چندبرابر شده 

چون مهدیار نیست رفته خدمت اموزشی...

گه گاهیم ک میاد دعوامون میشه همش! خیلی عصبی شده و منم زودرنج 

دارم ب الانم فکر میکنم ب اینده ام ....به اینک چطور ب نبودن مامان عادت کنم؟ چرا تصویر مامان از جلو چشمم نمیره حتی یک لحظه ...

میخوام تغییر کنم اما روی هیچ تصمیمم نمیتونم بمونم!!!!همه چیو بخودت سپردم خدا ...خودت ب راهی ک برام بهتره هدایتم کن خودت راهو واسم هموار کن لااقل بتونم شروع کنم ...

از کجا و چجوری شروع کنم ؟! نمیدونم واقعا نمیدونما ....

 

اسفند لعنتی......
ما را در سایت اسفند لعنتی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamanzahraaa بازدید : 68 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 16:58

دارم سعی میکنم صداتو نگاتو بیاد بیارم مامان...

داری خیلییییی ازم دور میشی 

دارم جون میدم از نبودنت 

کاش دست خودمون بود مرگمون همین الان دلم مرگ‌پیخواد کاش خدا همین ارزومو فقط براورده کنه ....

لعنت ب این احساس...لعنت ب این عاطفه کاش سنگگگگگ بودم 

نمیخواستم تو این دنیا باشم  مگ زور بووود

خدایا دمت گرم خدایی و اختیار همه چی دستته میشه التماست کنم تموم کنی دنیاتو ...... 

اسفند لعنتی......
ما را در سایت اسفند لعنتی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamanzahraaa بازدید : 68 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:18

۳۲ روز مونده تا سالگرد پر کشیدنت مامان جونم ...ده روز مونده تا سالگرد اخرین دیدارمون اخرین بوسه اخرین بغل ....از دیشب دارم دیوونه میشم چند ماهه داره زمزمه های ازدواج دوباره بابا ب گوش میرسه ...ازش متن اسفند لعنتی......ادامه مطلب
ما را در سایت اسفند لعنتی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamanzahraaa بازدید : 133 تاريخ : يکشنبه 9 تير 1398 ساعت: 13:36

ب دادم برس خدا 

دیگ طاقت ندارم 

دیگ امونم رو بریده دلتنگییی 

خدایا من هرچقدر بد بنده توام چرا صدامو نمیشنوی چرا نمیبینی حالمو 

خدایا دنیاتو بدون مادرم نمیخوااااااام 

التماست میکنم خدا تمومش کن این درد رو ...

ما چیکار کرده بودیم ک قسمتون شده این همه درد 

خدایا دنیات اصلااا جای قشنگی نیس ته بی عدالتی و نامردیه 

دلم از خودت و بنده هات گرفته ...

اسفند لعنتی......
ما را در سایت اسفند لعنتی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamanzahraaa بازدید : 114 تاريخ : يکشنبه 9 تير 1398 ساعت: 13:36